در شبتسان خانه هستم، یک اتاقک کوچک دو متری که با قفسه های انباری یک میز ساخته ام که درواقع باعث شده اسم اتاقک بشه سلول تمرکز ؛ 

دیوار های این اتاقک پوشیده شده از گچ های بریده بریده که برای تمیز شدن نگاهم ، دیوار مقابل رو با کاغذ کاهی پوساندم ، اما همچنان کناره های دیوار ، همون حالت بریده قابل مشاهده هستند و باید هر چه سریع تر فکری به حالش شود!

 

فضای اینجا طراحی شده برای انجام کار عمیق ، بدون از دست دادن زمان ، حتی ثانیه ای هم از دست نمی رود!

همین الان دوست دارم توئی که در حال مطالعه مطلبم هستی ، این فضا رو تجربه کنی؛ (در عالم تخیل میشود)!

این یکی از مورد های شکر گذاری ژورنالم هست که باید یادم باشه قید کنم که به چنین فضایی دسترسی دارم.

این اعتراف رو باید گفت که متاسفانه بعضی مواقع تنبلی نفس غالب میشه و اجازه نمیده از خانه وارد این سلول تمرکز شوم! یا بهتر بگم ، وارد این سلول تمرکز شویم!

همه ما ، میتوانیم این سلول تمرکز را داشته باشیم ، همونطور که در قبل اشاره کردم ، سلول تمرکز میتواند در عالم واقعیت باشد و در صورت عدم دسترسی ، میتواند ساخته ذهن باشد!

این سلول فرصتی هست برای شخصی سازی زمان زندگیت ، برای تحول و تغییر و ...

اما یکم از حسو حالش بخوام بیشتر بگم ، وقتی یکی یکی پله های شبستان را طی میکنم و پایین میایم ، اون سکوت و هوای ساکن شبستان ، حس خوب ، انرژی و قدرت تمرکز رو در من ایجاد میکنه!

 

بنظرم هر کسی لازمه زمانی از روز رو اختصاص بده به سلول تمرکز !

اینکه تصور کنی اطراف میزت دیوار کشیدن و چشم و ذهنت به هیچ طرفی منحرف نمیشه! و هیچ صدایی بجز کار خودت رو نمیشنوی!