هر شخصی موظف است که مهارت مدیریتی داشته باشد ، یعنی می توان گفت که موفقیت هر فرد بر اساس میزان تسلط به این مهارت بستگی دارد.

همه ما مدیر هستیم ، حتی یک کارمند ساده ، حتی یک کارگر ساده و حتی یک دانش آموز که همگی از شخصی دستور میگیرند ، باز هم این افراد با چنین جایگاهی میتوان آنها را مدیر معرفی کرد!

این ها را کسی میگوید که چندسالی در حوزه تشکیلات مختلف فعالیت داشته و در رابطه به اهمیت این موضوع تقریبا اشراف دارد!

صحبتم را از یک تشکیلات مذهبی شروع می کنم ؛

مخاطبینی که در این تشکیلات حضور دارند و درحال فعالیت هستند از رنج سنی و روحیات و خلقیات مختلفی برخورداراند...

ولی با این تفاوت ها یک وجه اشتراک بحرانی بین یک بچه دبستانی و یک بزرگسال وجود دارد؛

و آن (بلاتکلیف بودن است)...

منظور از بلاتکلیفی این است که افراد همیشه منتظر هستند  یک کاری را برای آنها تعریف کنیم و سپس شروع کنند به فعالیت ، در غیر این صورت بصورت خودمختار اصطلاحا دست به سیاه سفید نمیزنند.

و این موضوع کار را برای مدیر اصلی سخت می کند...

باید تمام حواسش به این باشد که چه موقع کار یک نیرو تمام میشود ، تا مجدد برای او کار جدید تعریف کند و بیکار نماند!

 

این مثال را زدم تا درک بهتری از مقدمه گفته شده داشته باشید!

حالت بهینه را در نظر بگیریم: هر کس برای خودش یک مدیر است ، آنوقت همه ی اعضای تشکیلات دنبال نقص ها و کار های عقب افتاده میگردند و مشکلات را حل میکنند ، از خود خلاقیت نشان میدهند ، و بزرگ تر نگاه کنیم ، میتوان با این دیدگاه یک تشکیلات هرمی یا شاید بهتر است بگویم تشکیلات شاخه ای ایجاد کرد ، یعنی گسترش ، یعنی افزایش نیرو و درنتیجه یعنی ساختن تشکیلاتی با یک بنیان قدرتمند!

 

میتوان از یک زاویه ی دیگر به مهم بودن مهارت مدیریت فردی نگاه کرد!

یک دانشجو اگر میخواهد زندگی موفق داشته باشد بدون توان مدیریتی ، این هدف محقق نخواهد شد!

آنوقت است که بدون این مهارت ، نه امکان کسب نمره های بالا در امتحانات دانشگاه دارد ، نه امکان انجام یک کار پاره وقت برای کسب درامد دارد و نه وقت استراحت دارد!! بله وقت استراحت هم ندارد...

به این دلیل وقت استراحت ندارد که ، همیشه فکر میکند از شدت مشغله ی زیاد نمره بالا نمیگیرد ، فرصت کار پاره وقت ندارد ، فرصت درس خواندن ، فرصت کسب مهارت و ... ندارد و این ها باعث میشود که فکر مدام درگیر این موضوع شود ، در واقعیت درحال استراحت است ، ولی ذهن ، این استراحت را احساس نمیکند ، خیلی مهم است که شما وقتی کاری را میخواهید انجام دهید ، فکر و احساسات هم درگیر آن کار باشد ، آنوقت میتوان گفت که کار انجام شده ...

همین استراحت کردن ، اگر شما موقع استراحت به کار فکر کنید ، با اینکه فعالیت فیزیکی نداشتید ولی خسته میشید ، آنوقت خنده دار است که شما مجدد از این نوع استراحت به یک استراحت دیگر نیاز دارید....

 

فکر میکنم تا اینجا یک مقدار زیادی مثال محور نوشته ام

از اینجا به بعد میخواهم راجب اصول مدیریت فردی بنویسم از اینجا به بعد با تمرکز مطالعه کن!

مدیریت فردی این امکان را به ما می‌دهد تا به ورژن بهتری از خود تبدیل شویم. برای این کار بهتر است 10 پارامتر مهم زیر را بررسی کنیم: 

1) تعیین اهداف

در قدم اول باید اهداف خود را تعیین کنیم. این اهداف باید ملموس و مدت‌دار باشند.

  • یکی از روش‌های معروف هدف‌گذاری، روش Smart است. این روش هدف‌گذاری در بسیاری از حوزه‌ها از جمله زندگی شخصی، مسیر شغلی،یادگیری و… استفاده می‌شود.

2) مدیریت زمان

ایجاد جدول زمانی و اختصاص دادن یک زمان مشخص به فعالیت‌ها با توجه به اولویت و درجه اهمیت آن‌ها. طراحی یک برنامه زمانی اصولی و حساب‌شده به ما کمک می‌کند وظایف خود را بدون نگرانی و به صورت منظم انجام دهیم.

  • از آنجایی که برنامه‌ریزی زمان عنصر مهمی در مدیریت فردی است و خیلی از ما در انجام این کار مشکل داریم 9 پادکست توسعه فردی برای شما که عاشق پیشرفتید و مدیریت زمان به پیشنهاد پادکست می‌تواند بسیار مفید باشد.

3) اولویت‌بندی

مشخص کنیم کدام یک از فعالیت‌هایمان درجه اهمیت بالاتری دارند و کدام‌یک از آن‌ها کم اهمیت‌تر هستند و آن‌ها را به ترتیب درجه اهمیت اولویت‌بندی کنیم.  

  • برای اولویت‌بندی کارها می‌توانیم از ماتریس آیزنهاور استفاده کنیم. در این ماتریس گفته‌ می‌شود که برای انجام هر کار باید آن را از دو جهت بررسی کرد:
  1. میزان اهمیت کار (Importance)
  2. میزان فوریت کار (Urgency)

4) مهارت‌های ارتباطی

مهارت‌های ارتباطی شامل دیدن، شنیدن و صحبت کردن است؛ سعی کنیم ارتباط بهتری با دیگران برقرار کنیم، بهتر گوش کنیم و تعامل مثبت و موثری با افراد داشته باشیم.

  • یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذار‌ترین ارتباطات در طول تاریخ ارتباط غیرکلامی می‌‎باشد بعضاً می‌توان گفت ارتباط غیرکلامی تاثیر فوق‌العاده‌ و قوی‌تری در ارتباطاتمان دارد. برای بهتر فهمیدن این موضوع می‌توانیم مهارت غیرکلامی را نیز مطالعه کنیم.

5) مدیریت اضطراب

تکنیک‌های مدیریت اضطراب و استرس را یاد بگیریم و سعی کنیم در مواقع ضروری به خوبی از این تکنیک‌ها استفاده کنیم. برخی از تکنیک‌های مدیریت اضطراب شامل تنفس عمیق، نوشیدن آب، مدیتیشن، ورزش روزانه و… است؛ از معجزه ورزش روزانه غافل نشوید.

6) خودداری از تعویق

انجام به موقع کارها سخت است اما نه همیشه؛ اگر در ابتدا سعی کنیم هر کاری را در زمان خودش انجام دهیم، این اتفاق بعداً تبدیل به یک عادت مثبت می‌شود که به ما در مدیریت فردی‌‌ مان کمک می‌کند. همچنین این عادت در برنامه‌ریزی زمان نیز بسیار موثر است.

7) توانایی انعطاف‌پذیری

اتفاقات همیشه مطابق برنامه‌ریزی ما پیش نمی‌روند پس لازم است گاهی خود را با شرایط به‌وجود آمده و امکانات موجود انطباق دهیم.

8) خودشناسی

شناخت توانایی‌ها، استعدادها، علایق و نقاط قوت و ضعف به ما کمک می‌کند تا برنامه کاملی برای مدیریت فردی داشته باشیم. یادگیری مهارت‌های خودآگاهی در مسیر یادگیری مدیریت زندگی فردی بسیار کمک‌کننده است.

9) مدیریت انرژی

تغذیه مناسب، خواب کافی و در کل سلامت جسم و روح نقش زیادی در کیفیت عملکرد ما در طول روز دارد؛ بنابراین داشتن یک برنامه سلامتی مناسب که باعث مدیریت انرژی در طول روز می‌شود، به ما در انجام امور و رسیدن به هدف نهایی بسیار کمک می‌کند.

10) یادگیری مداوم

تداوم در یادگیری ذهن را فعال نگه می‌دارد، همچنین به مرور زمان باعث افزایش مهارت در مدیریت شخصی می‌شود. پس می‌توانیم با شرکت در دوره‌های آموزشی مختلف یا خواندن کتاب و مجله یادگیری خود را مداوم کنیم. باید بدانیم که خود یادگیری نیز اصول و قواعدی دارد که اگر این اصول و قواعد را بدانیم پیشرفت زیادی در زندگی کرده‌ایم. برای یاد گرفتن اصول یادگیری می‌توانیم از دوره زیر استفاده کنیم.